.

.

یه روز که برف بباره

سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۹، ۰۲:۳۹ ق.ظ

یه روز که برف بباره

تا شب میشینم پشت پنجره

بوی پیپ کل آتاقمو پر کرده

دودشو از لای سیبیلام که یکیشون مشکیه یکشیون طلاییه یکیشون سفیده یکیشون قهوه ایه رد میکنم

سرمای زیاد تو ترکیب با بخار و دود، یه لایه برفک رو سیبیلام کشیده

فقط به تو فکر میکنم

منتظرم آسمون خاکستری بشه

تو شب برفی ماه دیدی تا حالا؟

میشه تا شب بباره؟

دوست داشتم یه سورتمه داشتم

اگه داشتم، امشب به جای هفت تا سگ بهش یازده تا سگ میبستم

شایدم گوزن

چند تا هیزم میاوردم میذاشتم بغل شومینم که رطوبتشون از بین بره

اون دیگ که سیاه شده با آتیشو تا وسط آب میکردم

میخوام خوشمزه ترین خوراک لوبیا با قارچ رو بهت بدم

اخه تو نمیدونی سبزی های معطر چه معجزه ای میکنن

یه کم هول شدم

دوست دارم همه چیز مناسب باشه

امروز کلاه خز دار قهوه ایمو میذارم

دارم با خودم حرف میزنم

تو خونه آینه ندارم که خودمو ببینم

بشکه ای که توش آب ریختمو باز میکنم

آب داخلش داره تکون میخوره و خودم رو خوب نمیبینم

حتی تو تلو تلو خوردن آب هم میشد ژولیدگیمو دید

ایراد نداره

کاریش نمیتونم کنم

نباید دیر برسم

ادویه و دو تا گوجه رو به دیگم اضافه میکنم

هیزمامو کم میکنم و در ظرفمو میذارم

پالتومو میپوشم

دارم میام پیشت

میشه تو هم پشت پنجره باشی؟

فانوسمو برمیدارم

بارش برف شدید تر شده

نمیشه راه رو دید

من راه رو بو میکشم تا تو

اولین باره که تو برف میخوام ببینمت

دارم لحظه شماری میکنم واسه اون موقعی که انگشت شصتم بعد از گذروندن سوراخ دستکش پارم به گونه های سرخت میرسه

دلم میخواد ببینم وقتی صورتامون با هم یه وجب فاصله داره،برفا میذارن ببینمت یا نه

همشونو فوت می کنم تو صورتت

میخوام وقتی دماغامون قرمز شد، پیشونیمو بذارم رو پیشونیت و دماغامونو به هم بچسبونیم

تو میگی دماغ من سرد تره چون دماغت سرماشو حس کرده و من میگم واسه تو سرد تره

ولی فکرم پیش رگای پیشونیامونه که دارن از بغل هم رد میشن

باد چند تا از تار موهاتو تکون میده و به سمت چشمم هدایتشون میکنه

تازه دارم چشماتو میبینم

برف نرسیده به بین چشمامون، آب میشه

مهتاب اومده

همه جا سیاه سفیده

بیا بریم

بیا با هم بریم

امشب برام هزار و یک شب بخون

دلم یه خواب طولانی میخواد

دلم گرما میخواد

برات توتون تازه گذاشتم که با عطرش مست شی

یه بطری شراب قرمز گذاشتم که لالاییهات رنگارنگ بشن

اون پتو خالداررو بیرون کشیدم که بندازی روپاهات

جوراب پشمیارو گذاشتم جلو شومینه که گرم بمونن رسیدی پات کنی

من هر چی یادم بودو انجام دادم

هر چی که دل خودم میخواستم برای تو کنار گذاشتم

 

 

حیوونا خسته شدن چرا نمیرسیم

هوا سرد تر شده چرا نمیرسیم

عطرت کمتر شده چرا نمیرسیم

اینجا کلبته

چرا دود از دودکشت بیرون نمیاد

چرا شیشه هات بخار نکرده که روش نقاشی بکشی

کسی زود تر از من دعوتت کرده مهمونی؟

چرا نیستی

چجوری برگردم

بهت گفته بودم چقدر از لوبیا بدم میاد؟

گفته بودم وقتی توتون خشکه چقدر گلومو میزنه؟

از سردردای بعد خوردن شراب چی؟

از سر شدن دستام موقع شکستن هیزما

ولی اینارو دلم میخواست با این که اذیتم میکرد

اذیتش کنار تو شیرین بود برام

 

من کلبه ندارم

سورتمه ندارم

شهرم برف ندارد

 

فردا تو دود شهرم سوار مترو میشم

به جای اسمون آبی، تونل سیاه منتظرمه

به جای برف،سوز مسخره

به جای تو، خیابون خالی

 

یه روز که برف بباره، تو بیا دنبالم

با دوچرخه بیا

 

بدون نقطه

                                       sholexbic

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۲۳
hmd ja

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی