.

.

نگفتم بهت

سه شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۹:۲۰ ب.ظ

پر‌ از حرفم ولی نگفتم. پر از سوالم ولی نپرسیدم. نتیجه همان مزخرفات جدید بود. دنیای دیگر. نفهمیدن حقوق. نشد. متاسفانه نشد. دوای دردت منم ای درد من. درد را به جان خریدم. صدای شکستن خودم را شنیدم. کسی نبود برایش از تو بگویم. از خودم بگویم. بگویم یادم نیست آخرین بار کی گریه گرده ام. بگویم آخر من تسلیم شدم. بگویم آدم میتواند به خودش هم دروغ بگوید. بگویم آب داری؟تشنه‌ام. بگویم از تو. بگویم از کاری که با خودم کردم. بگویم زیر پانسمان زخم ها معلوم نیست. صد بار بخوانم منی که نام شراب از کتاب میشستم، زمانه کاتب دکان مِی فروشم کرد.

میدانی

حالا بهترم. از این نگفتن پشیمان نیستم. جایش امن است. برای همیشه می ماند.

نه شاید نماند. شاید دوست داشته باشم برای نوه ام بگویم. شاید هم در میانسالی دخترم، قصه ای شود.

مثل مسابقه‌ی دوندگیست. دونده خسته است. ضربان قلبش بالاست. نفس نفس میزند. درد میکشد. ولی می دود. چون مسیرش است. چون راهش است. چون فقط همین برنده اش میکند. چون بعد از اینحا حالش خوب میشود. 

همیشه نباید به ساز دل رقصید. من رقاص خوبی نبوده ام. سازت را نمیشکنم ولی صدایت را زندانی میکنم. سیمهای سازت را برمیدارم. در شیشه میگذارم. شیشه را درونت می اندازم. 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲/۰۲/۲۶
hmd ja

نظرات (۱)

با این سیم‌ها که گفتی اینجا؛ 

یادم اومد با اون باقی مونده سیم‌ها چه چیای قشنگی درست میکردی :) 

و نمیدونم تو یادت میادشون یا چی ..

پاسخ:
هنوزم می سازم. مگه میشه یادم نیاد. دو سه تاش پیشمه بقیه رفتن پیش آدمای دیگه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی